سلام

صبحتون عسل


دیروز تا برسم خونه ساعت حدود 8 بود

یک راست رفتم پشت بام و به باکسهای سبزی آب دادم

نعنا فلفلی که بابا کاشتن عالی شده

و البته ترخون و کرفس و تره و جعفری و گشنیز

بعد هم اومدم و به تمام گلهای توی راه پله و سرسرا آب دادم

یادم اومد تو لابی و پارکینگ هم چند تا گلدان بزرگ آلوئه ورا داریم که 10 روزی هست بهشون آب ندادم

این شد که برگشتم پایین و به اونا آب دادم و یادم افتاد به باغچه ی کنار در ورودی

چند تا شاخه از حسن یوسفی که قلمه زده بودم و ریشه داده بود برداشتم و رفتم سراغ باغچه ی کوچولو

همین نیم ساعت کافیه که حال دلم بهاری بشه

مغزبادوم از راه رسید و با هم رفتیم بالا

یه عالمه کلمه داشت که باید جمله سازی میکرد.خیلی از این جمله سازی ها خوشم میاد و از خط قشنگش

مغزبادوم قبل از اینکه بره کلاس اول خیلی راحت میخوند

حتی قبل از اینکه بره پیش دبستانی

حتی کتابهایی که اصلا در گروه سنیش نبود و کلمات قلمبه سلمبه داشت

ولی خط خوبی نداشت و رسم الخطش را دوست نداشتم

اما الان خیلی قشنگ مینویسه

عاشق جمله سازیه

میگرده جملات و کلمات زیبا پیدا میکنه

بعد هم با هم کلی دور تا دور برگه ها را گل و بلبل میکشیم

در این مواقع میشم یه تیلوی کلاس اولی

خلاصه که کلی کیف کردیم

آخر شب هم چند صفحه کتاب خوندم . شبها قبل ازخواب کتاب فروغ ابدیت را میخونم. جذبم نمیکنه . ولی سعی دارم بخونمش



پ ن 1: شمشادهای روی میز خشک شدند. گلهای کاغذیشون سرحال


پ ن 2: پسر همسایه رفته یه گوشه از کوچه که دید نداره ایستاده و تلفنی حرف میزنه. فقط نمیدونم چرا تو سکوت کوچه اینقدر بلند حرف میزنه

من میتونم آمار قرارش و کارهای دیروزش را کامل به مامانش بدم

خب یه ذره آروم تر حرف بزن


پ ن 3: دوتا پروانه سفید به قاب امروز اضافه شدند و دارند توی آفتاب حسابی دلبری میکنند


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پروژه های برق و الکترونیک قالب های دومــیـنـــو ! سمپاشی آذین / دفع آفات دلنوشت درب ضد سرقت Frank عطاری نسیم گروه مکاترونیک دانشگاه آزاد کاشان کتابخانه عمومی شهدای پرندک