سلام

روزتون پر از معجزه


دیروز عصر وسط بی حالی های عصرانه ی روزه داری یهو خواهر بهم زنگ زد و گفت که رفته خونه ما

از فکر دیدن فندق کوچولو یهو جان تازه گرفتم

پاشدم و بی معطلی راه افتادم سمت خانه

توی راه گفتم بزار برای اهالی خونه پشمک و قطاب یزدی بخرم ، رفتم جایی که سوغات یزد داره و دقیقا سرراه من هست، اما نداشت.

منم سریع خودمو رسوندم خونه

اخ که بازی کردن با این فندوق کوچولو چه کیفی داره

حمامش کردم و کلی آب بازی کردیم

بعدشم از اون سوپ بی مزه ای که تازه شروع کرده به خوردنش بهش دادم

قلبم براش تند تند میزنه


یادمه وقتی مغزبادوم کوچولو بود عین همین الان خیلی خیلی عاشقش بودم، بعد هر دفعه ازش عکس میگرفتم و برای همه هم میفرستادم و هی به همه میگفتم یعنی خوشگل تر از این بچه ، بچه ای وجود داره؟؟؟؟؟

میدونم که وجود داره. میدونم که اینا چون عزیز هستند برام اینقدر دوستشون دارم و از همه دنیا زیباتر میبینمشون

ولی الان بازم این ماجرا داره تکرار میشه

هی عکسای فندق را برای همه میفرستم و میگم



دیروز باید با پدرجان جایی میرفتیم برای کاری

بدون ماشین اومده بودن که با ماشین من بریم

جایی که میخواستیم بریم نزدیک میدان نقش جهان بود و حسابی شلوغ

منم با بی حالی روزه حس کردم حال رانندگی ندارم ، پیشنهاد دادم به پدرکه با اسنپ بریم

ایشونم استقبال کردن

وقتی اسنپ گرفتم و سوار شدیم ، برام زد سفر رایگان ذوق زده شده بودما

تو مسیر برگشت هم پدرجان اسنپ گرفتند و جالب اینکه اونم زد سفر رایگان

لوکی لوک کی بودم من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



میخوام دعوتتون کنم به جشن مزه ها

هر روز برای خودتون یه شربت خوشمزه ی جدید درست کنید

بنا به سلیقه و میل خودتون

اگه مثل من از خوردن شکر فراری هستید یه قاشق عسل یا شیره خرما اضافه کنید

اگه مزه های شیرین را دوست ندارید از لیموترش

تازه میتونید به خودتون اسموتی جایزه بدین و هی میوه ها را با هم میکس کنید

در ضمن از خوردن توت های خوشمزه هم غافل نشید.

باغچه با دست و دلبازی هر روز توت های خوش آب و رنگ مهمانمان می کند. جای همگی خالی




پ ن 1: من شک ندارم که روزگاری گندم بوده ام

ریشه های در زمین بوده و آب و آفتاب نوشیده ام


پ ن 2: مغزبادم برای تمام شدن مدرسه و روزهای شاد و پر انرژی پیش رو لحظه شماری میکنه


پ ن 3: امروز آخرین پرداختی مربوط به خرید خونه جدید انجام میشه و تمام


پ ن 4: آقای دکتر منو دیشب گول زد .


پ ن 5: دوستای قدیمی ترم «آقای مزاحم» را یادشون هست

بدون اینکه آقای مزاحم خبر داشته باشه ، یک نفر دیگه کاری که مربوط به ایشون هست را آورده تا من انجام بدم

باز شیطونه داره منو به انجام شیطنت های غیرمجاز تشویق میکنه. پس مگه نمیگن شیطون در غل و زنجیره یعنی این خوده من هستم که اینگونه راغب به شیطنت هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Lori فروشگاه رازهای موفقیت دانلود نرم افزار اندروید ابوالفضل رحمانی انجمن دانشجویان رشته های مهندسی ایران دانلود آهنگ جدید,دانلود موزیک,دانلود فیلم و سریال,برف مدیا طراحی آشپزخانه صنعتی علمای شیعه