سلام

روزتون شاد


صبح خواهر با کالسکه فندوق اومد خونمون

کالسکه را گذاشتیم تو ماشین و راه افتادیم برای خرید

مغز بادوم و مامانش نمیتونستن بیان

للی باهامون اومد

فندوق کوچولو هم تمام مدت تو هوای آزاد و آفتاب خوشرنگ امروز خواب بود

من زیاد خودم را درگیر مغازه ها نکردم

با فندوق و نگهداریش سرگرم بودم و خواهر با خیال راحت خریدش را کرد

سه تایی بستنی و کیک خوردیم و گفتیم و خندیدیم

انرژی مثبت دادم و خواهر و للی هرچی دلشون خواست خریدند

من و فندوق هم تماشا کردیم

بعد هم للی را رسوندم خونشون

خواهر هم با همسرش رفت

و منم اومدم دفتر

یه کمی کار کنم که بازم فردا معلوم نیست برنامه م چطوری باشه و احتمالا دوباره نیستم



پ ن 1: جواب آزمایشهای آقای دکتر توی تکرار هم خوب نبودند و من کلی نگران شدم

پ ن 2: اونقدر گرونی بیداد کرده که من اصلا دلم خرید نمیخواد

پ ن 3: به یکی از دوستای قدیمم پیغام دادم و برای هفته بعد به یه دور همی بیرون از خونه دعوتش کردم. نمیخوام کسی از دایره دوستانم بیرون بره

پ ن 4: دلم ماهی و گل میخواد

پ ن 5: دلم میخواد هفت سینم را زودتر پهن کنم و تا اومدن بهار هر روز نگاش کنم (ولی وقت نمیکنم)

پ ن 6: قرار عاشقانه امسال کلا منحل شد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بلاگ پیک*عکس بک گراند*پس زمینه گیف متحرک Robert مصالح ساختمانی سلیم سرخانزاده Tristan Michael خبرگزاری بورسی سهامدارنیوز تست Diana روز نوشته های یک کنکوری سافت 98