سلام
امروز دیگه خیلی دیر اومدم
ببخشید
اول از فهیمه عزیزم تشکر کنم که با محبتهای بی دریغش منو شرمنده خودش کرده
دختری که با توجه بی نهایتش به آدم حس ارزشمندی میده
ازت ممنونم که اینهمه خوبی
و از داشتنت به خودم میبالم
کله سحر للی بهم مسیج زد که بیا دوتایی امروز بریم آرایشگاه و کلی خوشگلاسیون کنیم
منم نه نگفتم
با اینهمه کار و برنامه ریزی روزانه ی شلوغی که داشتم بیخیال کل دنیا شدم و دوش گرفتم و حوله م را برداشتم و صبحانه خوردم
بعد هم راه افتادم سرقرار
ساعت 9 نشده پشت در آرایشگاه نشسته بودیم و هنوز خانوم آرایشگر نیومده بود
کلی گپ زدیم
حدود 9 و نیم پیداشون شد
اولین نفرات وارد شدیم و سفارش هایلایت مو دادیم
من رنگ مرواریدی و للی رنگ خاکستری
موهامون را رنگ زد و ما نشستیم به حرف زدن
موها را شست و فویل پیچید و بازم حرفای ما تمام نشد
دست آخر حدود ساعت 3 موهامون را سشوار کردن و کار تمام و ما هنوز داشتیم حرف میزدیم
کلی کیف کردیم
از نتیجه کار راضی بودم
هرچند لابلای کار همش یاد رافائل می افتادم و به خودم لعنت میفرستادم که اومدم باز آرایشگاه.
این شد که خیلی خیلی دیر رسیدم و دفتر و باید تند تند کارها را مرتب کنم
و الان بگم که فردا هم از صبح با خواهرا قرار بیرون رفتن دارم و احتمالا اصلا این دور و برا پیدام نمیشه
پ ن 1: یهویی های دوستانه را دست کم نگیرید که میتونه بی نهایت انرژی بهتون بده
پ ن2: نتیجه آزمایشهای آقای دکتر کمی نگرانمون کرده و کلی دارم سر این قضیه غصه میخورم
پ ن 3: دلتنگیهای این روزها را میزارم به حساب بدوبدوها و خستگیها. ولی دلتنگم
پ ن 4: خیلی حرف دارم براتون ولی الان وقت ندارم
درباره این سایت