سلام

روزتون فروردینی و بهاری


کی فروردین به جایی رسید که بتونیم بگیم آخرین یکشنبه؟

بهار هم عین ماهی میماند، تا به خودمون میایم از دستمون لیز خورده و رفته

بعد به خودمون میگیم چقدر قدم زدن به خودم بدهکارم

چقدر پیاده روی

چقدر نفس های عمیق

چقدر میتونستم با دوستام بخندم

چقدر میتونستم کتاب بخونم

چقدر میتونستم پیام های خوب بنویسیم

چقدر میتونستم مهمونی های خوب بدم

چقدر میتونستم

پس تا دیر نشده دست بجنبونید

حتی لحظه ها را از دست ندید

باید لحظه لحظه های زندگی را زندگی کنیم . از تک تک ثانیه ها لذت ببریم

بله میدونیم که زندگی بالا و پایین داره . میدونم که زندگی مشکلات خودش را داره . میدونم که سیاهی و تاریکی هم قسمتی از روزگار هست

ولی هنوزم میشه خندید

میشه دلیل برای خوب بودن و شاد بودن پیدا کرد

لطفا دلیل های کوچولو را هم نادیده نگیرید

حتی یک چای ساده کنار یک دوست در یک عصر بلند بهاری میتونه کلی حال آدم را خوب کنه



یکی از دوستای خوب وبلاگیم داره میاد اصفهان ، اونقدر ذوق دارم که نمیتونم حسم را در قالب کلمات نشون بدم

دوست خوبم هرچند نمیتونم اونطوری که دلم میخواد پذیرات باشم، هرچند محدودیت های خانوادگی برام وجود داره

هرچند پدر سخت گیر هست و من نمیتونم روابطم را به شکلی که خودم میپسندم مدیریت کنم

ولی برای آمدنت لحظه شماری میکنم



پ ن 1: پدر آقای دکتر مرخص شدند و منتقل شدند به منزل

خدا را شکر حالشون خیلی بهتره . ولی با توجه به تعویض مفصل راه درازی تا بهبودی کامل در پیش دارند


پ ن 2: لنگه کفش فندوق تو ماشینم جا مونده بوده

کذاشتمش جلوی مانیتور و هی قربون صدقه اش رفتم .


پ ن 3: مغزبادوم منو دعوت کرده به بازارچه خیریه مدرسه شون

روزش اصلا برام مناسب نیست ، ولی باید هرجوری شده یه زمانی براش پیدا کنم


پ ن 4: این گنجشک های پر انرژی روی شاخه ها چه حس های خوبی با خودشون منتقل میکنند


پ ن 5: میخوام تلاش کنم ببینم با فیلم های آموزشی و خودآموز میتونم نواختن یه موسیقی ساده را یاد بگیرم یا نه


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ح.دیانتی فروشگاه اینترنتی فیروزه ای وبسایت شخصی کوتاه بیا خیال پردازی های یک عابر................فراق نامه سرخابی daily events قاتل پیرهن چارخونه!! کودک Rebecca